من و شب های خط خطی

یادداشت های روزانه

من و شب های خط خطی

یادداشت های روزانه

باغ آرزوها

شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی
تو را با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم.

 

 

تمام شب برای طراوت باغ قشنگ آرزوهات دعا کردم.........

 

خیالت راحت

میدونی گناه من چی بود؟
اینکه هیچ وقت بهت دروغ نگفتم.
خیالت راحت باشه.

 


دیگه هیچ وقت نگرانت نمیشم...........

خدایا شکرت

ای خدا شکرت...

چی فکر می کردم چی شد؟؟!!!!! 

چقدر خوش خیال بودم. 

 

 ممنونم خدا ... هرچی تو بگی...هرچی تو بخوای.......

 

پینوکیو

دیروز پینوکیو رو دیدم

 میگفت : بزرگترین اشتباهم تو زندگی این بود که خواستم آدم بشم .

ولی من نفهمیدم که داره دروغ میگه

چون اون دیگه عروسک نبود...........

خدا نگهدار

 یک عالمه.....دوستت دارم مهربون.....


به قول خودت غبار زمان همه چیو پاک میکنه.....

ولی غبار نمیتونه جای یه حافظه و خاطره رو بگیره...

آدما همیشه خاطره هاشون تو قلب من میمونه..حتی اگه خودشون نخوان...

و تو زیبا ترین خاطره زندگی من هستی و خواهی بود...

 

 

 

دیدی چه زود واسم خاطره شدی ؟؟!!!!

 

سر آغاز بلاگ اسکای

سلام...من هادی هستم تا حالا تو پرشین بلاگ می نوشتم......